خانه سامانه دیدارها و ملاقات ها اخلاق و تشریفات تشریفات در گذر تاریخ کتابخانه آموزش تشریفات نگارخانه درباره ما تماس با ما
.

Content on this page requires a newer version of Adobe Flash Player.

.

 

 

تشریفات در ایران هخامنشی


1- تشریفات؛ نه تجملات و اسراف:
برای بسیاری از مردم، تشریفات مترادف با اسراف و تجمل خواهی است و برخی آنرا، اصول و آیین سلطه زورمداران، اربابان و طبقات بالای جامعه بر ضعیفان، رعیت و مردم فرودست می دانند. اما شاید کمتر به این معنای تشریفات هم توجه کرده باشیم که یک مفهوم آن "ترتیبات" است. در این معنی، روش و سبک انجام هر کاری را ترتیبات انجام آن می دانیم که توسط فرد یا گروهی کارشناس توصیه و یا بر اثر تداوم و تکرار برخی از امور و انتخاب بهترین آنها تثبیت شده است. طبعا ممکن است دامنه و گسترده این ترتیبات در زمان های متفاوت و مکان های گوناگون تحت تأثیر تغییرات و تحولات حاکم بر آن دوره و آن محل، کم یا زیاد شده باشد. تشریفات در این معنی با "آداب" مترادف است که این کلمه نیز علاوه بر جمع واژه "ادب"، خود حکایت از نحوه انجام درست یا متعارف کارها و امور دارد. البته در این مفهوم، هرگز نمی توان ادعا کرد که در گذشته، ترتیب متعارف هر کاری، با اشتباه و اتلاف و گاه هزینه های زیاد و قابل جبران همراه نبوده است. افزون بر این مطلب، در برخی از نهاد ها به دلایل خاص از جمله انجام با شکوه تر و گسترده تر یک مناسبت داخلی در زمان وسعت  و یا حفظ شئون ملی در یک مناسبت بین المللی و جهانی، ترتیبات متفاوت تری صورت پذیرد و در نتیجه هزینه های بیشتری ببار آورد. به همین خاطر وقتی که از یک مناسبت تشریفاتی در زمان و مکان خاصی سخن به میان می آید، آنرا باید در ظرف زمان و مکان مشخص آن بررسی و ارزیابی کرد تا نتیجه، قابل طرح و تبیین باشد. نهایت آنکه کلمه تشریفات از مصدر تشریف و ریشه شرف می آید و شرف در عربی به معنی مجد و بزرگی است.


2- تشریفات نو روز و نحوه پذیرش مردم، مقامات داخلی و نمایندگان خارجی:
در ایران قدیم هم مانند هر دوره دیگر، تشریفات گاه به معنی ترتیبات خاص و زمانی به مثابه انجام با شکوه مراسمی ویژه مرسوم بوده است. از جمله در دوره هخامنشیان که در این مقاله کوتاه بیشتر بر آن تمرکز خواهیم نمود. یکی از  نمونه های امور تشریفاتی، نحوه دیدار با مردم و مقامات داخلی و دیگری روش پذیرش نمایندگان سرزمین های تابعه بود.  نکته جالب توجه آن است که بر اساس مدارک موجود، زمان انجام این امور در بهترین وقت سال، یعنی در بهار هر سال به خصوص روزهای نخسیتن ماه اول سال و فصل بهار بود. بر اساس منابع تاریخی، آغاز سال ایرانی از زمان خلقت انسان (یعنی ابتدای هزاره هفتم از تاریخ عالم) روز "هرمز" از ماه فروردین بود، وقتی كه آفتاب در نصف النهار، در نقطه اعتدال ربیعی، و طالع سرطان بود و از همان زمان، روز اول سال، به نام روز نو یا نوروز خوانده می شد و می شود. البته نهادینه شدن "نوروز" بسيار قديم تر از شکل گيری سلسله های شاهی در ايران بوده است، اما چون در کتب دینی آن زمان سخنی از نوروز به ميان نيامده، اطلاعات موجود درباره قدمت نوروز از زمان هخامنشيان فراتر نمی رود. هرچند که اطلاعات مربوط به دوره هخامنشی نيز چندان کامل نیست. در واقع شاعران و نویسندگان قرن چهارم و پنجم هجری اولین کسانی بودند که می گفتند نوروز در زمان "جمشید" تثبیت شد. اما ابو ریحان بیرونی اعتقاد دارد که جشن نوروز حتی پیش از جمشید نیز- بزرگ و معظم- بوده است. پس از جمشید، برگزاری جشن نوروز ترتیبات خاص یافت و به صورت تشریفاتی برگزار می شد و یك ماه به طول می انجامید. 5 روز نخست را به پادشاهان اختصاص دادند، 5 روز دوم را به اشراف، 5 روز سوم را به خادمان و كاركنان پادشاهی، 5 روز چهارم را به ندیمان و درباریان ، 5 روز پنجم را به توده مردم و پنجه ششم را به برزگران.
در خصوص نوروز چند نکته مهم قابل ذکر است اول آنکه اکثر مردم نوروز و جشن های جنبی آن را جشن هايی با گذشته صد در صد ايرانی می دانند.
دوم، نوروز زمانی طولانی جشنی مردمی و توانسته بود به دليل طبيعت غير دينی و غير سياسی خود، به جشنی عمومی برای همه مردم تبديل شود. در واقع امر، این شاهان بودند که به تبعیت از عموم مردم، جشن نوروز را پذیرفتند و کم کم به صورت جشن رسمی درآمد. کوروش دوم بنیان‌گذار هخامنشیان، نوروز را در سال ۵۳۸ قبل از میلاد، جشن ملی اعلام کرد. وی در این روز برنامه‌هایی برای ترفیع سربازان، پاکسازی مکان‌های همگانی و خانه‌های شخصی و بخشش محکومان اجرا می‌نمود. پادشاهان ایرانی تا زمان خشايارشاه نيز هرساله اين مراسم را انجام می دادند. حتی دستگاه دولتی اشکانی و ساسانی نيز آنرا به عنوان مراسم رسمی خود انتخاب کردند.
سه دیگر، در دوران باستان، این جشن تنها در روز اول سال برگزار نمی شده است، بلکه در بازه‌ای زمانی میان ۲۱ اسفند تا ۱۹ اردیبهشت به طول می انجامید. البته استفاده از سال خورشيدی از دوران هخامنشيان در ايران معمول بوده است، هرچند که آغاز گاهشماری چندين بار در دوران های مختلف تغيير کرده است. در دوران ساسانی به دليل رعايت نکردن اصول کبيسه، در چند مورد نوروز در فصول اشتباه مانند ميانه تابستان جشن گرفته شد. اين مشکل گاهشماری بوسيله ستاره شناس بزرگ، عمر خيام، در قرن ششم هجری حل شد و از آن تاريخ، تقويم «جلالی» به عنوان تقويم خورشيدی کشور انتخاب شد.


3- تخت جمشید، محل برگزاری مراسم تشریفاتی هخامنشی:
دومین مقوله تشریفاتی در ایران دوران هخامنشی، محل برگزاری جشن های نوروز است. در زمان داریوش یکم ، مراسم نوروز در تخت جمشید برگزار می‌ شد. داریوش بزرگ در حدود ۵۱۸ ق.م. صخره بزرگی را در حدود شمال غرب کوه مهر (= کوه رحمت) برگزید تا کوشک شاهانه‌ای بر روی آن بنا نهد، وی و پسرش خشیارشا، و پسرزاده‌اش اردشیر یکم، بناهای با شکوه تخت‌جمشید را بر آن‌جا بنا کردند. بر این نکته باید تأکید کرد که هدف داریوش بزرگ از ساختن این کوشک در سرزمین فارس، ساختن یک پایتخت اداری و سیاسی نبوده، زیرا که این مکان از مرکز دولت دور بود، بلکه می‌خواسته است مرکزی برای برگزاری مراسم تشریفاتی ایرانی باشد. ارنست هرتسفلد Ernst Herzfeld که در سالهای ۱۹۳۰ در تخت‌جمشید حفاری می‌کرد، عقیده داشت که « تخت‌جمشید تنها در مواقع برگزاری مراسم و تشریفاتی خاص از آن استفاده می‌شده است» از جمله جشن نوروز که در یکی از کاخ های تخت جمشید، یعنی کاخ آپادانا برگزار می شد.
کاخ آپادانا از قدیمی‌ترین کاخ‌های تخت جمشید به فرمانداریوشبزرگبنا شد و محل پذیرش نمایندگان کشورهای وابسته به حضور پادشاه در جریان جشن نورور بود. این کاخ در شمال و شرق دارای دو مجموعه پلکان است. مجموعه شرقی خود از دو پلکان شمالی و جنوبی تشکیل شده‌است و نقوش حجاری‌شده‌ای را در دیوار کنارهخود دارند. پلکان رو به شمال نقش‌هایی از فرماندهان عالی‌رتبهنظامی مادی و پارسی دارد و در جلوی فرماندهان نظامی افراد گاردجاویدان در حال ادای احترام دیده می‌شوند.


4- ترتیب جلوس مقامات داخلی و نحوه ورود نمایندگان خارجی:
اما آنچه به مقاله حاضر مربوط می شود، سومین موضوع، یعنی تشریفات جلوس مقامات داخلی و ترتیبات ورود نمایندگان ملل، مسئله تقدم ورود آنها، و ظاهر تشریفاتی آنها است. بر اساس منابع موجود، محل جلوس مقامات داخلی مشخص بود و هر یک از آنها جایگاه مشخصی داشتند و میزان نزدیکی محل نشستن هر یک  به تخت شاه، معیار و نشانة اهمیّت مرتبة او بود؛ مثلاً مقام افراد نشسته بالاتر از افراد ایستاده ، و قرار گرفتن در سمت راست شاه مهمتر از سمت چپ بود. اگر کسی را در جایی فروتر از مقام او قرار می دادند نشانة آن بود که شاه نسبت به او بی مهر شده است.
در خصوص ترتیبات ورود نمایندگان خارجی اما وضعیت کاملا روشن نیست. نقوشی که بر دیوارهپلکان جنوبی حجاری شده است، تصاویری از نمایندگان کشورهای مختلف نشان می دهد که هدایایی در دست دارند. هر بخش از این حجاری اختصاص به یکی از ملل دارد که در شکل زیر مشخص شده‌است:
http://upload.wikimedia.org/wikipedia/fa/thumb/8/8c/Apadana-stairs.jpg/400px-Apadana-stairs.jpg
۱- مادی‌ها ۲- ایلامی‌ها ۳- پارت‌ها ۴- سغدی‌ها ۵- مصری‌ها ۶- باختری‌ها ۷- اهالی سیستان ۸- اهالی ارمنستان ۹- بابلی‌ها ۱۰- اهالی کلیکیه ۱۱- سکاهای کلاه‌تیزخود ۱۲- ایونی‌ها ۱۳- اهالی سمرقند ۱۴- فنیقی‌ها ۱۵- اهالی کاپادوکیه ۱۶- اهالی لیدی ۱۷- اراخوزی‌ها ۱۸- هندی‌ها ۱۹- اهالی مقدونیه ۲۰- اعراب ۲۱- آشوری‌ها ۲۲- لیبی‌ها ۲۳- اهالی حبشه
نگارنده نمی داند که ترتیب نقر این نقوش بر روی پلکان چگونه است و نمایندگان ملل بر اساس چه تشریفات یا ترتیباتی از پلکان بالارفته، وارد کاخ می شدند؛ بر اساس اهمیت و وسعت سرزمین یا مطابق دوری و نزدیکی جغرافیایی؟ و آیا این ترتیبات همه ساله به شکل خاص رعایت می شده است یا نقوش حجاری شده، فقط تشریفات ورود نمایندگان خارجی را در یک سال به خصوص نشان می دهد؟
با این وصف، نکته جالب دیگر آن است که فاصله پله های ورودی دروازه ملل هم، یک ضابطه تشریفاتی دارد، کوتاه است و ارتفاع آنها 10 سانتی متر. بسیاری از مورخین مدعی بودند ارتفاع کم پله‌ها به خاطر آن بوده است که اسب‌ها نیز بتوانند از پله‌ها بالا بروند. اما بسیاری عقیده دارند که پله‌ها را کوتاهتر از معمول ساخته‌اند تا میهمانان که لباسهای فاخر و بلند تشریفاتی دارند به راحتی و با حفظ شئون خود و با متانت لازم از پله ها عبور کنند. نکته جالب آن است که باستانشنان و مورخین، بر اساس همین لباس ها، هویت نمایندگان ملل را مشخص و تعیین کرده اند. نقوش پلکان کاخ آپادانا همچنین نوع هدیه ای را که نمایندگان ملل برای تقدیم می آورده اند نشان می دهد که عبارت بودند از از اسب و گاو و شير و شتر و گوسفند و چيزهای پوشيدنی و گستردنی.
http://wikimapia.org/p/00/00/56/17/46_big.jpghttp://wikimapia.org/p/00/00/56/17/50_big.jpg


5-  ترتیبات حضور مردم و نحوه گزارش امور:
ملاقات با شاه تابع ترتیبات خاصی بود. از این قرار که متقاضی ـ از هر مرتبه و مقامی که بود ـ نخست می بایست برای ملاقات با رئیس تشریفات کسب اجازه کند. در این ملاقات، درخواست خود و دلایل آن را به رئیس تشریفات تسلیم می کرد. آنگاه رئیس تشریفات مراسم معمول را توضیح می داد و در روز موعود او را تا حضور شاه همراهی می کرد.
یکی از نقوش تخت جمشید، یکی از مجالس بار عام شاهی را نشان می دهد و خشایارشا (نه داریوش بزرگ که پیشتر می‌پنداشتند) با لباس تمام رسمی بر تخت نشسته‌است. عصای شاهی را در دست راست و گل نیلوفر آبی را که نشانه شاهان هخامنشی است به دست چپ گرفته‌است. پشت سر شاه ولیعهد با گل نیلوفر آبی در دست چپ ایستاده و دست راست خود را باحالت احترام بالا نگاه داشته‌است. بر این اساس، می گویند که شاه، با ظاهر تشریفاتی در حالی که عصای سلطنتی بلندی در دست راست و گل نیلوفری در دست چپ ، راست بر تختی که دارای پُشتی بلند بود می نشست. خدمتکاران و محافظان شخصی شاه پشت سر او می ایستادند.
در مقابل شاه و بین او و باریافتگان، دو عودسوز قرار داشت و رییس تشریفات به حالت احترام گزارش می‌دهد. این عود سوزها نیز یکی از ترتیبات مشخص در دوران هخامنشی است و شاه را از استشمام بوی دهان مرئوسین و نیز از احتمال انتقال عوامل بیماری زای آنان حفظ می کرد. سایر مقامات و مردم باریاب هنگام سخن گفتن با پادشاه می بایست دست خود را برابر دهانش بگیرد. البته برابر ترتیبات آن زمان، کسانی که به شاه نزدیک می شدند موظف بودند که قبلاً دندانهای خود را با خلال پاکیزه کنند تا دهانشان خوشبو باشد؛ و مجاز نبودند که عطر تند استعمال کنند.
http://upload.wikimedia.org/wikipedia/fa/thumb/2/28/Kazaneh-shahi.TIF/lossy-page1-170px-Kazaneh-shahi.TIF.jpg39053-115411
علاوه براین تشریفات، "باریاب" و دیگر حاضران موظف بودند که مقررات دقیق دیگری را نیز رعایت کنند. از جمله کسی حق سخن گفتن نداشت مگر در پاسخ به پرسش پادشاه و هر کس که اجازة سخن می یافت، می بایست شمرده و کوتاه بگوید و از تکرار بپرهیزد. تصحیح کلام شاه، تفّأل بد، گزافه گویی، بدگویی، خندیدن، آب دهان انداختن و بینی بالا کشیدن در حضور او مجاز نبود. حاضران می بایست سکوت را رعایت و تا حدّ ممکن از سرفه و عطسه کردن خودداری کنند. باریاب هنگام ترک تالار می بایست مسافتی پس پس رود تا به شاه پشت نکند. از این گذشته ، کسی مجاز نبود که سوار بر اسب وارد کاخ شود مگر آنکه پیشتر از شاه اجازه گرفته باشد.


6- رییس تشریفات در دوران هخامنشی و دروه های بعد:
رییس تشریفات معمولاً از مقامات لشکری و از طبقة اشراف و گاهی نیز از بستگان نزدیک شاه بود. در دورة هخامنشیان ، این سمت را فرمانده محافظان شاهی (هَزارَپَتی ، به یونانی خیلیارخوس ) عهده دار بود.جالب است که با تغییرات سلسله های شاهی، مقام تشریفات باقی ماند، اما با عناوین متفاوت. مثلا این مقام را در زمان ساسانیان "هندِمان گَران سالار" می نامیدند. در شاهنامه، این مقام «سالارِ بار» و «پرده دار» خوانده شده است. در دربار عباسیان «حاجب الحُجّاب » نام داشت که گروهی حاجب و فرّاش زیرنظراو کار می کردند. در دربار ساسانی «سالاربار» ریاست حاجبان را بر عهده داشته است. در دوره های سامانیان و غزنویان ، فراشانِ خلوت را «حاجب » و رئیس ایشان را «حاجب بزرگ » می خواندند. در زمان سلجوقیان نیز این دو عنوان در جنب معادلهای خود بترتیب «باربیگ » و «امیرِبار» به کار می رفت. در عهد ایلخانان ، مأموران محافظ (کِزیک ـ کِشیک ) مناصبی مشابه با حاجبان گذشته داشتند و رئیسشان را «امیرِ کِزیک»   خوانده می شد. در دربار تیمور، این کار برعهدة سه تن از شاهزادگان بود که «میرزا» (مخفف «امیرزاده ») لقب داشتند. در دوران صفویان ، همة مسائلِ بارِشاهی را مأموری ملقب به «ایشیک آقاسی باشی » اداره می کرد و در این امر محافظانی به نام «یساولانِ صحبت»  به او کمک می کردند. عنوان «ایشیک آقاسی باشی » تا پایان دوران قاجار معمول بود و بعد از آن به «رئیس تشریفاتِ دربار» تغییر یافت. در همة دوره های تاریخ ایران ، دارندگان این مقام از منزلت و نفوذ بسیار برخوردار بوده اند و غالباً در جریان توطئه هایی قرار داشته اند که در برخی از موارد به خلع یا قتل فرمانروا و گاهی نیز به ارتقای مقام خود ایشان منجر شده است.